قوشقی ایدیم عکس ترکمنی

ایدیم قوشقی عکس ترکمن ایلیمیزین همه زادی با خوش گلدینگیز

ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺒﺮﻣﺘـــــ ﯾﻪ ﺟـــﺎﯼ ﺷﻠـــﻮﻍ ,

ﺧﯿﻠـــﯽ ﺷﻠـــﻮﻍ ,

ﻭﺍﯾﺴﺘـــﻢ ﺍﻭﻥ ﻭﺳــﻂ ﻧﮕﺎﺗـــــ ﮐﻨـــﻢ!

ﺑﮕـــﻢ ﺍﯾﻨـــﺎﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨـــﯽ؟

ﺑﮕـــﯽ ﺁﺭﻩ!...

ﺑﮕـــﻢ ﺗــﻮ ﻫﯿﺎﻫـــﻮﯼ ﻫــﻤﻪ ﺍﯾـــﻦ

ﺁﺩﻣـــﺎ ,

ﺑـــﺎﺯﻡ ﻣـــﻦ ﭼﺸﻤـــﺎﻡ ﻓﻘـــﻂ ﺩﻧﺒـــﺎﻝ
 
ﺗــﻮ ﻣﯿﮕـــﺮﺩﻩ ,
 
ﺩﻟــــﻢ ﺑـــﺮﺍﯼ ﺗـــﻮ ﺗﻨﮕــــ ﻣﯿﺸـــﻪ...
 
ﺻــــﺪﺍﻫﺎﺷـــﻮﻥﻭ ﻣـــﯽ ﺷﻨـــﻮﯼ؟
 
ﺑﮕـــﯽ ﺁﺭﻩ!
 
ﺑﮕـــﻢ ﺗــﻮ ﺍﻭﺝ ﻫﻤﯿـــﻦ ﺻﺪﺍﻫـــﺎ ﺩﻟــــﻢ

ﺩﻧـــﺒﺎﻝ ﺻــﺪﺍﯼ ﺗــﻮ ﻣﯿﮕـــﺮﺩﻩ...

ﺑﮕـــﻢ ﺣـــﺎﻻ ﭼﺸﻤﺎﺗــــﻮ ﺑﺒﻨـــﺪ ,

ﺑﮕـــﻮ ﭼـــﻪ ﺣﺴـــﯽ ﺩﺍﺭﯼ!

ﺑﮕـــﯽ ﺍﻧﮕـــﺎﺭ ﮔــــﻢ ﺷــﺪﻡ ﺑﯿـــﻦ ﯾــﻪ

ﻋﺎﻟﻤـــﻪ ﻏﺮﯾـــﺒﻪ ,

ﺑﮕـــﻢ ﺍﮔـــﻪ ﻧﺒﺎﺷـــﯽ ﮔــﻢ ﻣﯿﺸـــﻢ

ﺑﯿــﻦ ﯾــﻪ ﺩﻧﯿـــﺎ ﻏﺮﯾـــﺒﻪ

نویسنده: شایلان ׀ تاریخ: پنج شنبه 6 آذر 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

در روی زمین به تکبر راه مرو که نمی توانی زمین را بشکافی و هرگز قامتت به بلندای کوهها نمی رسد.

 اسراء آیه ۳۷

اي فرزند آدم ! اندوه روز نيامده را بر امروزت ميفزا، زيرا اگر روز نرسيده، از عمر تو باشد خدا روزي تو را خواهد رساند.

حضرت علی(ع)

بخشنده ترین مردم کسی است که در هنگام قدرت می بخشد.

امام حسین(ع)

یک عمل درست، بهتر است از هزار نصیحت.

پروفسور حسابی

خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن

کوروش کبیر

ساعتها را بگذارید بخوابند ، بیهوده زیستن را نیازی به شمردن نیست .

دکتر علی شریعتی

هیچ دعائی بالاترازاین نیست که خدا ما را از خودش دور نکندوهیچ دردی هم بالاترازدردهجران نیست .

الهی قمشه ای

من در تولد خود نقشی نداشتم و در مرگ خود نیز نقشی ندارم ، نقش من فقط در زندگی من است.

گوته

برای دشمنانت کوره را آنقدر داغ مکن که حرارتش خودت را نیز بسوزاند.

ویلیام شکسپیر

انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد.
چارلی چاپلین
مرد بي شهامت كسي است كه در جايي كه بايد اعتراف كند، خاموش بنشيند.
آبراهام لينكلن
نویسنده: شایلان ׀ تاریخ: پنج شنبه 6 آذر 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مرد درحال تميز كردن اتومبيل تازه خود بود كه متوجه شد پسرش تكه

سنگي برداشته و بر وري ماشين خط مي اندازد . مرد با عصبانيت

 دست كودك را گرفت و چندين مرتبه ضربات محكمي بر دستان كودك

 زد بدون اينكه متوجه آچاري كه در دستش بود شود در بيمارستان

كودك به دليل شكستگي هاي فراوان انگشتان دست خود را از دست داد .

وقتي كودك پدرخود را ديد با چشماني آكنده از درد از او پرسيد : پدر

انگشتان من كي دوباره رشد مي كنند ؟

مرد بسيار عاجز و ناتوان شده بود و نمي توانست سخني بگويد ،

به سمت ماشين خود بازگشت و شروع كرد به لگد مال كردن

 ماشين ... و ناگهان چشمش به خراشيدگي كه كودك ايجاد كرده بود

 خورد كه نوشته بود :

"دوستت دارم پدر"

نویسنده: شایلان ׀ تاریخ: پنج شنبه 6 آذر 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ساعت 3 نصف شب بود که صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود . پسر باعصبانیت گفت چرا این وقت شب مرا ازخواب بیدارکردی؟ مادرگفت 25 سال قبل درهمین موقع شب تو مرا ازخواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد صبح سراغ مادرش رفت .وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت...ولی مادر دیگر دراین دنیا نبود.....       

نویسنده: شایلان ׀ تاریخ: پنج شنبه 6 آذر 1393برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , turkmenilim7.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com